فقط به خاطر خودم

شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم. تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی که در فقط به خاطر خودم...

سلام.

نمیدونم حال و روزگارت چخبره؟؟ من دارم اتیش میگیرم از چی نمیدونم؟ نمیدونم چرا انقدر بی تابم! همش اضطراب دارم. 

لیلاچی شده؟

فقط به خاطر خودم...

خیلی این چند روز دوباره درگیر با هم بودن ها شدم.

پر شدم از دلتنگی های با هم بودن

ازپارک توسکا گرفته تا چهار راه ولیعصر و ....

حواست هست که خیلی بدجور تنهام گذاشتی با این همه خاطرات

بدجور دلم گرفته و توام با بغض و اشک شده.

فقط به خاطر خودم...

سلام لیلا

تولدت مبارک

داشتم سالهایی که توی این دنیا نفس کشیدی رو حساب می کردم

ناخودآگاه دوباره پر شدم از گریه

نبودنت پیرم کرد

انشاءالله سال خوبی داشته باشی

کدوم جاده کدوم راه؟ کدوم اشک و کدوم آه؟ من و به آشیونه، به یارم می رسونه...

 

 

فقط به خاطر خودم...

هر وقت هرکجا دو تفر رو میبنم که بدون ترس و دلهره

توی خیابون و یا توی ملا عام بدون ترس عشقشون رو

چه با رفتار و چه با خرفشون و یا حتی عملشون، داد میزنن

دلم می گیره.. پر میشم از بغض و در انتها اشکی که از گوشه چشمم میریزه روی صورتم

هیچ وقت این اشکم رو از کسی قایم نکردم میگم شاید ببینن دلشون برام بسوزه برام دعا کنن تا منم.....

خوش بحالشون

فقط به خاطر خودم...